17 شهریور
سلام گلم چند روز بود رفته بودیم مراغه.خیلی بهت خوش گذشت. متاسفانه دستتو سوزوندی!! الهی بمیرم برات.خیلی شلوغ تر شدی پسر عمو اسماعیل (امیر رضا) هم اونجا بود و کلی باهاش بازی کردی.البته اون با این که دو ماه از تو بزرگتره ولی باز تو از اون بزرگتری ماشا الله مثلا اون هنوز نمیچرخه و سعی نمیکنه تا 4 دست و پا راه بره.ولی تو خیلی راحت این کارا رو انجام میدی. تازه میخواستی باهاش بحرفی و با صدای بلند جیغ میزدی....بیچاره اونقدر ازت حساب میبرد هر وقت تو رو میدید گریه میکرد.خخخخخخ اینه دختر من....دوستتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم. کم کم داری غذای کمکی میخوری. فرنی دوست نداری و همش دلت میخواد از غذای ما بخوری. این بار قدت 68 و وزنت 9...
نویسنده :
مامان پری
17:16